فیلم داستان گروهی از افراد بسیار متفاوت را روایت می کند که در اواخر دهه 1970 در یک مجتمع صلح طلب به نام "با هم" زندگی می کردند. آنها باور داشتند که می توانند از طریق زندگی مشترک و اشتراک گذاری منابع، دنیای بهتر و عادلانه تری را ایجاد کنند. اما با گذشت زمان، اختلافات آنها بیشتر شد و این مجتمع به تدریج از هم پاشید. در سال 1999، تنها دو نفر از این گروه، گوران و کلاسه، همچنان در مجتمع زندگی می کنند. آنها هر دو احساس تنهایی می کنند و مشتاق هستند با دوستان قدیمی خود دیدار کنند و ...

داستان فیلم روایتگر خانواده ای است که برای تعطیلات به کنار یک ساحل می روند. اما بعد از گذشت چند ساعت متوجه می شوند که در این ساحل اتفاقات عجیبی رخ می دهد و ....

داستان این فیلم بر اساس رویدادهای واقعی می‌باشد و درباره‌ی دزدی از بانک و گروگانگیری در شهر استکهلم است که به عنوان سندرم استکهلم نام گرفته است. در اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی لارس نایتسروم که یک فرد سابقه‌دار است بعد از حمله به یک بانک در شهر استکهلم و گروگان گرفتن تعدادی از کارکنان بانک درخواست آزادی همکار قدیمی‌اش را که در زندان است می‌کند و…

این فیلم که در سال 1987 و در اسلو اتفاق می افتد، داستان پسری 17 ساله را دنبال می کند که قصد دارد از تربیت سنتی خود فرار کند و اولین گروه بلک متال نروژی را به همراه گروهش دایر کند. او برای اینکه نام گروهشان بر سر زبان ها بیفتد، دست به شیرین کاری های تبلیغاتی شوکه کننده ای میزند اما طولی نمی کشد که مرز میان نمایش و واقعیت ناپدید می شود. در ادامه، آتش افروزی ها، خشونت ها و یک قتل وحشتناک که به نوعی زیر سر این اربابان هرج و مرج است، تمام ملت را دچار شوک می کند…

این فیلم، داستان فاجعه زیردریایی ک-141 کورسک را روایت می کند که در سال 2000 اتفاق افتاد و غفلت و قصور نیروهای دولتی را به دنبال داشت. همچنان که ملوان های این زیردریایی بعد از یک انفجار بزرگ برای زنده ماندن مبارزه می کنند، خانواده های آن ها هم عاجزانه با موانع سیاسی و مشکلات بسیار زیاد مبارزه می کنند تا آن ها را نجات دهند…

«میکائیل بلومویست» ( دنیل کریگ ) روزنامه نگاری است که به واسطه فعالیت هایش بر ضد یک سیاستمدار، در حال حاضر تحت فشارهای زیادی قرار دارد و به نظر می رسد که او هیچ شانسی در مقابل این سیاستمدار نداشته باشد. در این وضعیت فردی به نام «ونگر» ( سون برتیل تاوب ) از میکائیل می خواهد تا به پرونده گم شدن یکی از بستگانش که مربوط به ۴۰ سال پیش است رسیدگی کند. میکائیل بعد از قبول این پیشنهاد، از کمک یک دختر عجیب به نام «لیزبث» ( رونی مارا ) که متخصص امور کامپیوتری است بهره می برد اما هرچقدر که آنها در این ماجرا به جلو می روند، متوجه واقعیت های تلخی می شوند که...